ORIGINAL_ARTICLE
آینده روابط خاورمیانه و غرب: رویارویی یا همکاری
خاورمیانه یکی از بحرانخیزترین مناطق جهان بوده است و بنابر اغلب برآوردها تا آینده قابل پیشبینی اینچنین خواهد بود. نوشتار حاضر با توجه به نوع نگاه سیاستهای غرب و چالشهای اصلی خاورمیانه در پی ترسیم دورنمای منطقه در ابعاد اقتصادی، انرژی سیاسی، امنیتی و اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای بهبود شرایط است. مناقشه اسرائیل و فلسطین، بیثباتی در عراق و افغانستان، افراطگرایی، تروریسم، رقابت تسلیحاتی، معضلات اجتماعی، امنیت انرژی و حکومتهای ناکارآمد از جمله چالشها و مسائل مورد توجه است. در بخشی از مقاله به نگاه امنیتی غرب بهویژه امریکا به خاورمیانه و برخی تغییرات جدید گفتمانی امریکا در مورد منطقه اشاره میشود. انرژی و چشمانداز اقتصادی خاورمیانه و بهویژه افزایش وابستگی قدرتهای نوظهور آسیایی به انرژی منطقه و همچنین چشماندازهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی خاورمیانه از مسائل مورد توجه دیگر است. در پایان مقاله نیز راهکارهایی مبنیبر لزوم تغییر نگرش و سیاستهای غرب به خاورمیانه از جمله جایگزینی نگاه مشارکتی به جای نگاه امنیتی و توجه به اولویتهایی مانند حلوفصل عادلانه مسئله اسرائیل و فلسطین و کمک به گسترش همکاریهای منطقهای و توسعه همهجانبه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
https://frqjournal.csr.ir/article_123492_8e9e8c5d4d310408b6cd574385e40276.pdf
2009-06-22
خاورمیانه
انرژی
چالشها
غرب
معضلات سیاسی
امنیتی
معضلات اجتماعی
حسن
روحانی
rouhani@csr.ir
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
چالشهای نظری و عملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
انقلاب اسلامی 1357 در واقع ترجمان و تبلور احساسات ملی و تلاش پیوستهای است که از قرن نوزدهم برای رهایی از سلطه خارجی در جریان بوده است. اقداماتی نظیر تلاش برای یافتن یک نیروی سوم در عصر ناصری، تلاش برای استقلال در عصر مشروطه و تلاش برای ایجاد یک موازنه منفی در دورة نهضت ملی شدن نفت، از جمله تلاشهایی است که برای رهایی از سلطه خارجی انجام شده. با این حال در انقلاب اسلامی، سیاست غربگرایی و اتحاد با امریکا جای خود را به شعار نهشرقی و نهغربی داد. مردم ایران که فقط قدرت انقلابی خود را میدید دیگر نیازی به محافظهکاری نداشت و در نتیجه از موضع دفاع پیشینیان خود خارج و حالت تهاجمی گرفت. در اینجا بود که نوع دیگری از سیاست بیطرفی به ظهور رسید و درعینحال با نوعی سیاست جانبدارانه از سوی سایر ملتهای مسلمان همراه شد که در راستای پیروی از سیاست وحدت جهان اسلام بود. اکنون و با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز به بررسی سیاستها و اقدامات گذشته و راه پیش رو احساس میشود.
https://frqjournal.csr.ir/article_123493_637a493746a59c5c206cbf7b41b6e599.pdf
2009-06-22
انقلاب اسلامی
سیاست خارجی
عقلاییسازی
بیطرفی فعال
انزواگرایی
احمد
نقیبزاده
anaghib@ut.ac.ir
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر اهداف راهبردی امریکا در خاورمیانه بر منافع جمهوری اسلامی ایران
اهداف راهبردی و درازمدت امریکا که بهوسیلة حضور سختافزاری و هم از طریق اصلاحات اقتصادی، سیاسی و امنیتی طرح خاورمیانه بزرگ و با بهرهمندی از منابع نفت و گاز خاورمیانه دنبال میشود و در نهایت ادغام خاورمیانه را در نظام اقتصاد سیاسی جهانی دنبال میکند، از مهمترین عناصر تأثیرگذار بر روند تحولات نوین در خاورمیانه است. این اهداف و طرح مذکور بهدلیل راهبردی بودن، حتی در دوران شعار تغییرات سیاست خارجی امریکا در دوران باراک اوباما، بهنظر نمیرسد با تحول جدی روبهرو شوند، اما منافع ملی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار خواهند داد. این اهداف عبارتند از: 1) تضمین جریان انرژی منطقه بهسوی غرب؛ 2) پیشبرد فرایند به اصطلاح صلح خاورمیانه؛ 3) تأمین و تضمین منافع اسرائیل؛ 4) ستیز با اسلام سیاسی با عنوان مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی؛ و 5)رویارویی با کشورهای مخالف منافع امریکا؛ 6) گسترش فرهنگ امریکایی در پوشش ایجاد دموکراسی، اقتصاد بازار آزاد و سکولاریزم در منطقه. چگونه اهداف راهبردی (و غیرقابل تغییر) امریکا در خاورمیانه منافع جمهوری اسلامی ایران را در منطقه تحت تأثیر قرار میدهد؟ در پاسخ: 1) در ابتدا به برخی بحرانها و ساختارهای تهدیدزای خاورمیانه که بهانه حضور امریکا در منطقه فراهم آمدهاند میپردازیم. 2) آنگاه، سیاستهای دوپهلو و دوگانة گسترش دموکراسی و حقوق بشری امریکا در خاورمیانه را مورد توجه قرار میدهیم. 3) سپس، چشماندازهای نامتقارن تحولات خاورمیانه را که ضرورتاً در راستای منافع امریکا قرار ندارند مطالعه میکنیم. 4) در آخر نیز جایگاه و ابزارهای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات احتمالی و پیشبرد منافع ملی در خاورمیانه را کنکاش مینماییم.
https://frqjournal.csr.ir/article_123494_84cb13f5ec8f383af6ff20f646071217.pdf
2009-06-22
اقتصاد سیاسی بینالملل
امریکا
ایران
تحولات اقتصادی و سیاسی
طرح خاورمیانه بزرگ
حسین
پوراحمدی
ho_pourahmad@yahoo.com
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
امنیتی شدن ایران و استراتژی امنیت ملی ایالات متحده امریکا
مفهوم امنیت دارای پیچیدگیهای خاصی است که منشأ اولیه آن ناشی از ضعف شکلگیری این مفهوم و تقلیل آن بهکارویژههای نظامی و کشمکشهای پایانناپذیر قدرت بوده است. بهطوریکه در مکتب رئالیسم و ایدئالیسم به ترتیب مفهوم امنیت، «تسلط بر حریف در عرصه کارگزار و جنگ» و «یافتن راهحلی بنیادین برای ایجاد صلح» تعریف شده است. با توجه به ناتوانی این دو مکتب در پیشبینی جنگ سرد و همچنین ضعف آنها در درک و تحلیل روندهای جاری جهانی، باعث شده تئوریسینهای جدیدْ به بسط و گسترش مفهوم امنیت که فراتر از جنگ و صلح بوده بپردازند. این دسته از نظریهپردازان به طرح موضوع امنیتی شدن مقولههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، زیستمحیطی و نظامی پرداختند و بیان کردند: شکل تندرو و حادتری از سیاسی کردن موضوعات، روندی است که بازیگران امنیتساز برای امنیتی شدن رقبای خود در عرصه بینالملل بهکار میبرند. این امر باعث میشود کشور مذکور در افکار عمومی آنچنان بهصورت تهدیدی برجسته جلوه کند که برای رفع آن استفاده از هرگونه ابزار زور توجیه و مشروع تلقی شود. در این پژوهش سعی شده با توجه به این تعریف تلاشهای سی سال اخیر دولتهای امریکا برای امنیتی شدن ایران را با توجه به پنجگونه از روند امنیتی شدن ایران مورد بررسی قرار داده و همچنین راهکارهای غیرامنیتی شدن ایران در دولت اوباما را مورد تحلیل قرار دهیم.
https://frqjournal.csr.ir/article_123495_26d646da2f3a8ef8f9e28b2d33668ffe.pdf
2009-06-22
امینت
امنیتی شدن
استراتژی امنیت ملی
ایران
امریکا
حمید
رهنورد
hrahnavard@yahoo.com
1
AUTHOR
هادی
سمتی
mhs40ir@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نومحافظهکاری و هژمونی امریکا (تحول هژمونی امریکا در عصر نومحافظهکاران)
شناخت رفتار بینالمللی امریکا بدون درک هژمونی این کشور ممکن نیست. چهارچوب نظری مقالة حاضر بر این بنیان استوار است که هژمونی بهطور عام و هژمونی امریکا بهصورت خاص، از سه رکن «مادی»، «ارادة تبدیل شدن به قدرت هژمونیک» و در نهایت «ایدئولوژی اجماعساز و مشروعیتبخش» تشکیل شده است. این سه رکن، به ترتیب: «شرط لازم»، «شرط کافی» و «شرط تداوم» هژمونی امریکا محسوب میشوند. ادعای مقالة حاضر آن است که با به قدرت رسیدن نومحافظهکارانْ مرحلة جدیدی از هژمونی امریکا آغاز شد. در این هژمونیِ جدید نقش ارکان مادی سازندة آن برجستهتر گردید و در مقابل ارکان غیرمادی که شامل مسئلة مشروعیت، رضایت و اجماعسازی است بهبهای کسب تفوق مطلق، در اولویتهای بعدی نومحافظهکاران قرار گرفت. نتیجه این تحول در مبانی هژمونی امریکا، انحراف رهبری جهانی این کشور بهسوی امپراتوری و تضعیف شرط تداوم هژمونی ایالات متحده بود.
https://frqjournal.csr.ir/article_123496_82fbbde8f62e9147fb6309f4f0649674.pdf
2009-06-22
هژمونی
خلیج فارس
امنیت ملی
سیاست خارجی
نومحافظهکاران
مسعود
موسوی شفایی
masoud_mousavi@yahoo.com
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
عملیات امریکا در عراق و تأثیر آن بر ایران
اشغال عراق توسط امریکا در سال ٢٠٠٣ تحولات مهمی را بهدنبال داشته که علاوهبر این کشور منطقه خاورمیانه را نیز متأثر ساخته است. همچنین بررسی موفقیتها یا ناکامیهای عملیات امریکا در عراق با توجه به واقعیتهای صحنه عمل، اهمیت بسیاری دارد. روند پیشرفت این عملیات، محدودیتها و بنبستهای عملی و پیامدهای آن را میتوان اصلیترین عامل در شکل و محتوای اقدامات امریکا در خاورمیانه قلمداد کرد. از سوی دیگر استراتژی امریکا در منطقه، تأثیر مهمی بر امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران دارد و به این دلیل بررسی عملیات امریکا در عراق و نتایج آن از اهمیت زیادی برخوردار است. نکته قابل توجه این که عدم شناخت کافی واقعیتهای صحنه عراق و در نتیجه طراحی استراتژیهای نامناسب، ناکامی عملیات امریکا را در ابعاد مختلف در پی داشته است. در واقع مهمترین درس امریکا از این جنگ این است که میتوان با قدرت برتر نظامی کشور ضعیفی را به اشغال درآورد اما نمیتوان آن کشور ضعیف را برای مدت طولانی در اشغال نگاه داشت.
https://frqjournal.csr.ir/article_123497_d4e05c1109fe3ee1937fd7eebdff5add.pdf
2009-06-22
اشغال عراق
سلاحهای کشتار جمعی
تروریسم
استراتژی الگوسازی
استراتژی خروج آبرومندانه
امیرسعید
ایروانی
airavani@gmail.com
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحرکات قومی کردها و امنیت ملی ترکیه
مقاله حاضر به بررسی تحرکات قومی کردها در کشور ترکیه و تأثیر آن بر امنیت ملی این کشور میپردازد. نخست، با اشاره به چهارچوب تئوریک مکتب کپنهاک تلاش خواهد شد موضوعات مهمی چون ارتباط بین ماهیت دولت و ضرورت امنیتیسازی مورد تأکید قرار گیرد. فرایند امنیتیسازی از طریق اورژانسی نمودن موضوعات مشخص، ظرفیتها و پتانسیل جدیدی را موجب میشود. اما استمرار موضوع در دستور کار ملی در میانمدت، موجب کاهش توان ملی در مدیریت موضوع از یکسو و گسترش این ناتوانی به حوزههای متفاوت از سوی دیگر خواهد شد. امری که در نهایت بیثباتی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در قسمت پایانی تأثیر قدرت گرفتن کردها در شمال عراق و تشکیل حکومت منطقهای کردستان عراق، بر افزایش تحرکات قومی تجزیهطلبانه کردهای ترکیه و نحوه برخورد ترکیه با این بحران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در مورد کردهای جمهوری ترکیه، این کشور در عمل و نوع برخورد خود با کردهای این کشور ثابت کرده بدون شک آنچه در توان داشته باشد بهکار خواهد بست تا از ایجاد یک کردستان مستقل جلوگیری کند. در مقابل نیز، بحران طولانی کردها نشان میدهد چگونه اختلافات قومی میتواند تواناییهای نظامی و اقتصادی یک کشور (مانند ترکیه) را تضعیف نماید.
https://frqjournal.csr.ir/article_123498_9a39a143b46e979ed02040dd053be784.pdf
2009-06-22
امنیت ملی
تحرکات قومی
تجزیهطلبی
ترکیه
پ.ک.ک
غلامعلی
چگنیزاده
chegnizadeh@yahoo.com
1
AUTHOR
محمد
آثارتمر
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ایران و روسیه: از موازنه قدرت تا مسئله هویت
رهیافتهای نظری مختلف در حوزه روابط بینالملل پاسخهای متفاوتی به ابهامها و پرسشهای موجود در مورد دلایل گسترش روابط ایران و روسیه در دوره اخیر میدهند. درحالیکه رویکردهای واقعگرایانه تلاش میکنند تا موضوع همکاریهای ایران و روسیه را موضوعی در چهارچوب روابط قدرتهای بزرگ و کوششهای دائمی این قدرتها برای ایجاد موازنه تعریف کنند، رویکردهای لیبرالْ انگیزهها و اهداف دو کشور از برقراری این سطح از روابط را به منافع و انگیزههای مادی و اقتصادی دو کشور مرتبط مینمایند. در این میان، موضوعی که هر دو گروه کموبیش آن را نادیده میگیرند، این است که هم ایران و هم روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی به لحاظ تحولات هویتی در شرایطی به سر میبردند که نیاز مبرمی به بازسازی هویتی خود احساس میکردند. فرض مقاله حاضر این است که ایران و روسیه در این دوره، که همچنان ادامه دارد، علاوهبر آنکه منبعی برای تأمین نیازهای امنیتی و یا منافع مادی کمیاب یکدیگر (ارزهای معتبر برای روسیه و فنّاوریهای تحریمشده برای ایران) تلقی میشدند، منبعی برای تأمین نیازهای هویتی یکدیگر نیز به شمار میرفتند. ادعای ما این است که طی دوره پس از فروپاشی شوروی، ایران مهمترین دلیل و بهعبارت بهتر مهمترین عرصهای بوده که به روسیه امکان بازیگری به مثابه یک قدرت بزرگ جهانی را بخشیده و بهطور متقابل نیز رفتارهای روسیه یکی از مهمترین موانع انزوای بینالمللی ایران در دوره اخیر بوده است.
https://frqjournal.csr.ir/article_123499_4d0f57356c5108bbc890f9b72b18ba9c.pdf
2009-06-22
ایران
روسیه
غرب
نظریههای روابط بینالملل
موازنه قدرت
محمود
شوری
shoori@csr.ir
1
AUTHOR