ORIGINAL_ARTICLE
افزایش احترام به حقوقبشر در پرتو مکانیسم «بررسی ادواری جهانی»
با تاسیس شورای حقوقبشر، مکانیسمهای جدیدی به منظور افزایش احترام به حقوقبشر در شورا مورد توجه قرارگرفت. یکی از این مکانیسمها، سازوکار «بررسی ادواری جهانی» موسوم به یو پی آر است که وضعیت حقوقبشر کشورها را مورد رسیدگی قرار میدهد. سازوکار مزبور یک چهارچوب نظارتی و ارتقایی مبتنی بر تعامل، گفتوگو و همکاری و مشارکت کشورها بوده و هدف از آن تقویت احترام به حقوقبشر در سراسر دنیا است. ارتقایی بودن ماهیت سازوکار مزبور، فراگیری بررسیها و برابری همه کشورها در این ارزیابیهای حقوقبشری، جلب مشارکت و همکاری دولتها و نهادهای غیردولتی و تعامل برابر با ابعاد مختلف حقوقبشر، از ویژگیهای مثبت سازوکار بررسی ادواری جهانی به شمار میرود. با این وجود، سازوکار مزبور از ضعفهای عمدهای نیز رنج میبرد. اعمال ملاحظات سیاسی در رسیدگیهای حقوقبشری، عدم تفکیک بین توصیههای ارئه شده در فرایند بررسی ادواری جهانی با توصیههای نهادهای معاهدهای و رویههای ویژه، عدم پذیرش بسیاری از توصیههای محتوایی از سوی کشورها، عدم وجود یک سازوکار واحد برای پیگیری و اجرای توصیهها و نقش کمرنگ نهادهای ملی حقوقبشر در اجرای توصیههای حقوقبشری، از چالشهایی به شمار میروند که تحقق اهداف شورای حقوقبشر را تحت تاثیر قرار میدهد.
https://frqjournal.csr.ir/article_123616_c639f5dd6154786dc5747f836d6d8f53.pdf
2013-06-22
شورای حقوق بشر
بررسی دورهای و جهانی وضعیت حقوق بشر
توصیهها و چالشها
حسین
شریفی طرازکوهی
hsharifit@yahoo.com
1
AUTHOR
محسن
امید زمانی
m_omidzamani43@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
چگونگی اثربخشی مقوله نقض حقوق بشر در روابط اروپا و چین
چین به عنوان بازیگری تاثیرگذار در عرصه منطقهای و جهانی، همواره در کانون توجه اتحادیه اروپا قرارداشته و این اتحادیه در مناسبات خود با پکن، مسائل و موضوعات مختلفی را مدّنظر دارد. در این ارتباط میتوان به دو متغیر حقوق بشر و اقتصاد اشاره نمود. موضع این اتحادیه نسبت به وضعیت حقوق بشر چین در نظر و عمل متفاوت بوده است؛ بهگونهای که دول اروپایی از یکسو، همواره نسبت به وضعیت نامناسب حقوق بشر در این کشور انتقاد داشته و خواستار بهبود این وضعیت و احترام دولت چین به حقوق شهروندانش شدهاند و از سوی دیگر، این اتحادیه پایبندی به منافع حاصل از همکاری و مشارکت اقتصادی با پکن را مدّنظر داشته و از تأثیرگذاری منفی رویکرد حقوق بشرگرایی بر روابط اقتصادی متقابل، پرهیز نموده است. بر این مبنا، پرسش اساسی این است که میزان اثربخشی مقوله حقوق بشر در روابط اتحادیه اروپا و چین به چه صورت است؟ در این زمینه، فرضیه موردنظر نیز این است که در روابط اتحادیه اروپا و چین، مولفه و متغیر حقوق بشر در مقایسه با ملاحظات اقتصادی و تجاری از جایگاه و نقش نازلتر و ثانوی برخوردار بوده است.
https://frqjournal.csr.ir/article_123617_87cc0f5289a05bc642e5c40cf25ae319.pdf
2013-06-22
حقوق بشرگرایی اروپایی
سیاست ناقض حقوق بشر
چین
اروپا
اصغر
کیوان حسینی
a_keivan_h@yahoo.com
1
AUTHOR
محمدرضا
چیتسازیان
2
AUTHOR
محمدرضا
شیخی مفرد
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اعدام اتباع ایرانی در عربستان سعودی: ضرورت بازخوانی رویه قضایی در خصوص نقض مفاد کنوانسیون روابط کنسولی (1963)
در اوایل سال 1391، خبر اعدام چند تن از اتباع ایران در عربستان سعودی منتشر شد. این اقدام دولت سعودی موجب واکنش مقامات صلاحیتدار ایران شد. از نظر دولت ایران، دولت سعودی بدون رعایت الزامات بینالمللی از جمله چهارچوبهای عام حقوقبشری و کنوانسیون حقوق کنسولی که موضوع آن حفظ منافع اتباع دولت در خارج و اداره کردن امور مربوط به آنان است، اقدام به اعدام اتباع ایران نموده است و این واقعیت میتواند برای دولت مذکور ایجاد مسئولیت بینالمللی کند. این مقاله در پی آن است تا با بررسی ماده 36 کنوانسیون حقوق کنسولی (1963) و رویه قضایی بینالمللی موجود پیرامون آن و استانداردهای عرفی و موضوعه حقوقبشری، به این پرسش پاسخ دهد که آیا اقدام دولت سعودی میتواند موجبات مسئولیت بینالمللی دولت مذکور را فراهم نماید. در صورت پاسخ مثبت به پرسش گفته شده، حقوق دولت جمهوری اسلامی ایران و مواضعی که دستگاه دیپلماسی کشور میتواند در این خصوص اتخاذ نماید، بیتردید موضعی مقتدر و نه انفعالی خواهد بود تا مانع از تکرار وقایعی مشابه دراین خصوص در آینده از سوی دولت سعودی شود.
https://frqjournal.csr.ir/article_123618_44dd7f0bc6c4484b0274a18981c73ace.pdf
2013-06-22
کنوانسیون روابط کنسولی
دیوان بینالمللی دادگستری
قضیه برادران لاگراند
قضیه اونا
اعدام اتباع ایرانی
آرامش
شهبازی
arameshshahbazi@gmail.com
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برزیل و اصلاح ساختار شورای امنیت: فرصتها و چالشها
ساختار نظام بینالملل متاثر از نقش بازیگران مهم است. سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان، به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار نظام بینالملل به شمار میروند. شورای امنیت با توجه به نقش و جایگاهی که دارد، توانسته است در مسائل مهم جهانی ورود کرده و آثار مهمی از خود برجای گذارد. کشورهای قدرتمند عضو دائم این شورا ضمن پیگیری منافع جهانی، در پی تحقق اهداف و منافع ملی خود نیز هستند. قدرت مداخله در معادلات جهانی این شورا، بسیاری از کشورهای دیگر را متمایل به عضویت دائم در این شورا کردهاست؛ برزیل ازجمله این کشورها است. کشور برزیل با اتکا به قدرت و نقش منطقهای و جهانی خود و با برخورداری از فاکتورهای گوناگون قدرت و ثروت، درصدد است در کنار 5 عضو دائم شورای امنیت قراربگیرد. ویژگیهای منحصر به فرد این کشور در امریکای لاتین و برخورداری از مولفههای مهمی در عرصه جهانی، برزیل را مدعی تکیه بر کرسی دائم شورای امنیت نمودهاست. برزیل با پیشی گرفتن از بسیاری از کشورهای قدرتمند جهانی در حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تلاش دارد تفسیری جدید از معادلات جهانی را رقم بزند. برزیل با برنتابیدن قدرت یک جانبه امریکا، ضمن حمایت از چندجانبهگرایی، سازوکار جهان تکقطبی را به چالش کشیده و درصدد گسترش حوزه نفوذ خود از طریق عضویت دائم در شورای امنیت است. چرایی و چگونگی تلاش برزیل برای پیوستن به اعضای دائم شورای امنیت، محور اصلی این پژوهش خواهد بود که در این جهت برزیل با چالشها و فرصتهایی روبهرو است که بررسی، تحلیل و نتیجهگیری از آنها در مقاله حاضر مورد کنکاش قرار گرفتهاست.
https://frqjournal.csr.ir/article_123619_bb48325475d8b84827cdb2e58d392a01.pdf
2013-06-22
برزیل
ساختار شورای امنیت
اصلاحات
نظام بینالملل
سیاست خارجی
شمساله
عظیمی
azimishams@gmail.com
1
AUTHOR
مهدی
فاخری
mehdi.fakheri@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جستوجویی در منابع داخلی رفتار بینالمللی چین؛ استفاده بهینه از مقدورات داخلی
در طی سه دهه اخیر، چین تغییرات شگرفی را تجربه نموده است. با شروع اصلاحات اقتصادی و اعمال سیاست درهای باز دنگ شیائوپینگ و سرعت یافتن آن پس از فروپاشی شوروی، چین موفق شد به رشد میانگین 7/9 درصد در سال نائل آید. در حال حاضر چین دومین کشور جهان در جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی، سومین کشور دارنده بیشترین حجم مبادلات خارجی و دومین اقتصاد بزرگ جهان با معیار میزان تولید ناخالص داخلی است. این رشد اقتصادی، وزن چین را در معادلات بینالمللی نیز افزایش داده است؛ هماکنون چین بهعنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، نقش تعیین کنندهای در حل و فصل مسائل بینالمللی ایفا میکند. بیشک بحث و بررسی پیرامون چگونگی نیل جمهوری خلق چین به جایگاه کنونی میتواند راهگشای سایر کشورهای در حال توسعه باشد. تأمل در جایگاه کنونی چین و مقایسه آن با سایر کشورهای در حال توسعه این سئوال را به ذهن متبادر میکند که چه ویژگیهایی در درون جامعه چین و ساختار حکومتی آن توانسته است چنین موفقیتی را برای چین به ارمغان آورد؟ با توجه به پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی در عصر جهانی شدن، منابع داخلی مؤثر بر رفتار بینالمللی چین و صعود آن در سلسله مراتب قدرت جهانی، چه چیزهایی میتواند باشد؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه اصلی بدین شرح مطرح میشود: منابع عظیم نیروی انسانی و سرمایه، اجماع نسبی نخبگان در مورد منافع ملی و ملیگرایی در حال رشد در جامعه چین از مواردی است که به ارتقاء جایگاه آن کمک مینماید.
https://frqjournal.csr.ir/article_123620_0d75b6a59915d161f9a026360ee07df8.pdf
2013-06-22
تولید ناخالص داخلی
سرمایهگذاری مستقیم خارجی
گشایش بازار
حزب کمونیست چین
ناسیونالیسم
زکیه
یزدانشناس
yazdanshenas3059@gmail.com
1
AUTHOR
عبدالعلی
قوام
r@k.it
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
قدرتهای بزرگ و وحدت کره
بحثهای وحدت در شبه جزیره کره با مرگ رهبر کرهشمالی در دسامبر 2011، در محافل سیاسی و علمی جدیتر شده است. تقسیم این سرزمین به دو بخش شمالی و جنوبی از زمان پایان جنگ جهانی دوم، توسعه یکپارچه مردم کره را متوقف، دشمنی را در روابط شمال - جنوب ایجاد و به سدی بزرگ در جهت صلحی جامع در شمال شرق آسیا و شبه جزیره کره تبدیل شده است. ریشه جدایی و بحرانهای فعلی شبه جزیره کره به جنگ سرد و عوامل خارجی برمیگردد. اما با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد، بحران کره همچنان لاینحل باقی مانده و گفتگوهای وحدت نیز نتیجهای در برنداشته است. این پژوهش، ضمن بررسی کوتاه تاریخی از تقسیم کره و چشمانداز برای وحدت مجدد، درصدد است جایگاه قدرتهای بزرگ در نایل شدن به این امر را با رویکرد نظری تحلیل کند. پژوهش ذیل با استفاده از مؤلفههای نظریه نوواقعگرایی روابط بینالملل، به این نتیجه میرسد که خواست قدرتهای بزرگ مؤثر در این منطقه (ایالات متحده امریکا، روسیه، چین و ژاپن) بر حفظ وضع موجود بوده، زیرا وحدت کره باعث تغییر در معادلات منطقهای قدرت شده و به منافع بلند مدت آنها که در حفظ موازنه است، آسیب وارد میکند.
https://frqjournal.csr.ir/article_123621_bf7e1a190bddc446fa3206c86810edde.pdf
2013-06-22
وحدت کره
نوواقعگرایی
قدرتهای بزرگ
ایالات متحده امریکا
روسیه
چین
رضا
سیمبر
rezasimbar@hotmail.com
1
AUTHOR
عیسی
مرادی افراپلی
eisamoradi61@gmail.com
2
AUTHOR
وحید
قربانی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شکافهای نوین سیاسی در جوامع اروپایی
سیر تکامل جوامع بشری با شکلگیری شکافهای سیاسی همراه بودهاست. پیدایش نظام دولت - ملت و پیشرفت آن، عامل گسترش و نهادینه شدن شکافهای سیاسی به اشکال مختلف و ابعاد گوناگون آن بودهاست. شکافهایی که در صورت دوام و پایداری، باعث ایجاد رقابتها و تقسیمات سیاسی در جوامع مختلف شده و از نقش تاثیرگذار در سرنوشت سیاسی دولتها برخوردار هستند. در واقع رفتارهای سیاسی و رقابتهای انتخاباتی برگرفته از انواع شکافهای فعال، در ظرف زمانهای مختلف در نظامهای سیاسی گوناگون، متنوع و متفاوت است. بنابراین، شکافهای سیاسی یکی از مباحث مهم علم سیاست و معضلات عمده دولتها است. روند مدرنیزاسیون و دموکراتیزاسیون با ظهور شکافهای نوینی همراه است که شناسایی و مطالعه آنها برای حفظ ثبات و تعادل سیاسی و گسترش جامعه مدنی ضروری میباشد. پرسش اصلی این مقاله این است که شکافهای سنتی اروپایی کماکان از قابلیت تاثیرگذاری بر روی رفتارها و کنشهای سیاسی برخوردار است؟ با توجه به پویایی جوامع بشری و حاکمیت الگوهای پلورالیستی در رژیمهای مردمسالار اروپایی، همواره شاهد پیدایش و رشد تعارضات و شکافهای جدیدی میباشیم که از قابلیت سیاسی شدن و تاثیرگذاری بر ساختارهای سیاسی برخوردار هستند. بنابراین، در این مقاله هدف بررسی شکافهای جدیدی است که در دوره پساجنگ سرد، با قابلیت بالای تاثیرگذاری بهعنوان شکافهای فعال سیاسی در جوامع اروپایی آشکار شدند.
https://frqjournal.csr.ir/article_123622_027810f2a19fd001dfb961cc30696b4f.pdf
2013-06-22
شکاف سیاسی
شکافهای فعال
راست کلاسیک
چپ کلاسیک
انقلاب خاموش
شکگرایی
محمد
طباطبایی
tabasm234@yahoo.fr
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تحولات انقلابی کشورهای عربی از منظر لیبرالیزم، سازهانگاری و نظریه انتقادی روابط بینالملل
از زمان تحولات انقلابی موسوم به «بهار عربی» در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که منجر به سقوط حکومتهای دیکتاتوری در برخی از کشورهای این منطقه و ایجاد ناآرامی در برخی دیگر از این کشورها شده است، ادبیات بسیاری در تجزیه و تحلیل این وقایع تولید شده که تقریبا در هیچ یک از این آثار، این انقلابها از منظر دیدگاههای نظری روابط بینالملل مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. همین خلا پژوهشی انگیزه اصلی نگارش این مقاله را ایجاد کرد تا از میان مهمترین نظریههای موجود در روابط بینالملل، نظریه لیبرالیزم را از جریان اصلی و نظریه انتقادی و سازهانگاری را از میان جریان بازاندیشگرای این رشته به دلیل توان تحلیلی مناسبتری که در تجزیه و تحلیل این وقایع برخوردارند، انتخاب نماییم. در همین راستا در این مقاله به این نتیجه خواهیم رسید، در حالی که با الهام از نظریه لیبرالیستی روابط بینالملل این تحولات انقلابهایی لیبرال - دموکراتیک و تحت عنوان بیداری ملی معنا میشود، سازهانگاران از آن به عنوان انقلابهایی مذهبی تحت عنوان بیداری اسلامی و در نهایت پیروان نظریه انتقادی با الهام از نظریات چپ، این تحولات را با نام انقلابهای اجتماعی تحت عنوان بیداری انسانی - اجتماعی و یا طبقاتی معنا میکنند.
https://frqjournal.csr.ir/article_123623_5e8ea27b1a9b331df9ce65832ddb265f.pdf
2013-06-22
سازهانگاری
لیبرالیزم
نظریه انتقادی
بهار عربی