پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
تجزیه و تحلیل نقش اروپا در بازی بزرگ ایندو _ پاسیفیک
367
400
FA
نوذر
شفیعی
دانشیار روابط بینالملل، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
n.shafiee@ase.ui.ac.ir
امروزه مرکز ثقل سیاست و امنیت بینالملل از حوزه اقیانوس اطلس به حوزه اقیانوس هند و آرام انتقال پیدا کرده است. اصطلاح ایندو _ پاسیفیک واژه ای است که در توصیف این تحول بهکار میرود. هر یک از قدرتهای مهم بینالمللی درصدد نقشآفرینی در این حوزه اند. مقالۀ حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «اروپا در بازی بزرگ ایندو _ پاسیفیک چه نقشی ایفا می کند؟» فرضیه مقاله که به روش توصیفی _ تحلیلی بررسی شده آن است که هماینک اتحادیه اروپا در دو سطح «واحدهای ملی» و «اتحادیهای» نفوذ مؤثری در حوزه اقیانوس هند و اقیانوس آرام پیدا کرده است، اما برای ایفای نقش مؤثرتر می تواند به نهادسازی در این حوزه مبادرت ورزد. علاقه کشورهای منطقه به نگرش هنجاری اتحادیه اروپا و نگرانی این کشورها از پیامدهای منفی رقابت چین و آمریکا در منطقه، فرصت مناسبی را برای نقشآفرینی اروپا در حوزه ایندو_پاسیفیک فراهم کرده است. بهعلاوه تلاش آمریکا برای ایجاد نظم منطقه ای که در شکل استراتژی ایندو_پاسیفیک نمود یافته و تلاش چین برای ایجاد نظم منطقه ای که در شکل ابتکار «کمربند _ جاده» تجلی یافته، همدیگر را خنثی می کنند و این نیز به اروپا امکان می دهد تا با اتخاذ استراتژی «میان نهادگرایی» به نظم منطقه ای حوزه اقیانوس هند و آرام سامان بخشد. چنین نتیجه ای در چهارچوب تئوری «توازن نقش»، عملاً نقش اروپا را در کنار آمریکا و چین در روند تحولات نظم منطقه ای و جهانی تقویت می کند.
ایندو _ پاسیفیک,نهادگرایی,نظم منطقه ای,اتحادیه اروپا,تئوری توازن نقش
https://frqjournal.csr.ir/article_128777.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128777_764c90a0276d9389bc55e52ba2dcad5d.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
بحران کرونا و تغییر پویشهای راهبردی نظام بینالملل
401
422
FA
رحمان
نجفی سیار
استادیار روابط بینالملل، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران
political19@gmail.com
بحران کرونا با مطرح کردن مقولهای جدید در باب امنیت بهنام امنیت بهداشت و درمان، اکثر کشورهای جهان را در اَشکال مختلف درگیر کرده است. برخی کشورها بهجای آنکه به سمت همکاری برای مقابله با این چالشها پیش بروند، به سمت رقابت و ناسازواری حرکت میکنند که نتیجۀ آن، شکلگیری الگوهای جدیدی در نظم بینالمللی است. در این چهارچوب، این پرسش مطرح میشود که «بحران کرونا چه تأثیری بر پویشهای راهبردی نظام بینالملل و الگوی نظم جهانی خواهد گذاشت؟» در پاسخ بهعنوان فرضیه میتوان گفت بحران کرونا بهعنوان «متغیر مداخلهگر و پیشران» باعث تسریع در روند تغییرات راهبردی نظام بینالملل از گذشته شده؛ بهگونهای که دیگر الگوهای نظم لیبرالی جوابگوی نیازها و دغدغههای متنوع بشری نیست و نظام جهانی بیشتر به سمت الگوهای غیرغربی روابط بینالملل و نظامهای سیاسی مسئولیتپذیرتر همانند الگوهای شرقی و یا مدل دولتسازی فراملی موردنظر نظریهپردازان انتقادی پیش میرود. بدینترتیب، بحران کرونا را نمیتوان بهعنوان یک متغیر مستقل در نظر گرفت که تغییردهنده اساسی نظم بینالمللی باشد؛ بلکه یک «متغیر مداخلهگر و شتابدهنده» است که روند تغییر در نظم بینالمللی موجود را شدت خواهد بخشید. درخصوص این موضوع که با وقوع بحران کرونا، نظم بینالمللی موجود شاهد تغییر و تحولاتی بوده اختلافنظر وجود ندارد، اما بر سر اینکه این تغییرات، شدت و عمقش چگونه خواهد بود و یا اینکه نحوه مدیریت این بحران چگونه باید باشد، اختلافنظر وجود دارد. در این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی_تحلیلی و استفاده از نظریات خبرگان روابط بینالملل به بررسی تأثیر بحران کرونا بر پویشهای راهبردی نظام بینالملل و آیندۀ نظام جهانی خواهیم پرداخت.
بحران کرونا,متغیر پیشران,تضعیف جهانیشدن,رقابتهای جهانی
https://frqjournal.csr.ir/article_128778.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128778_e0f3c7e1bc594fcc17f27a3287f029e4.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
قدرت، نوپدیدگی و بحران در سیستمهای بینالمللی پیچیده و آشوبی: گامی به سوی مدل نظری نوین
423
459
FA
فرهاد
قاسمی
0000-0001-9237-4197
دانشیار روابط بینالملل، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، گروه روابط بینالملل، تهران، ایران
faghasemi@ut.ac.ir
بحرانها به دلیل اهمیت و دائمی بودنشان در سیستم بینالملل، همیشه در کانون نظریهپردازی علم روابط بینالملل و سیاستگذاری کشورها قرار داشتهاند. تحول سیستم بینالملل، تحول در دستگاه تحلیلی _ نظری بحرانها را در پی داشته و به همین منظور تکامل سیستم بینالملل و تبدیل آن به سیستم پیچیده _ آشوبی دستگاه تحلیلی یادشده را با بنیادها و قواعد نوینی روبهرو نموده که نوپدیدگی از برجستهترین پیامدهای آنها میباشد. بر همین اساس با توجه به ناکارآمدی ادبیات موجود در توجه به این موضوع، این پرسش اساسی مطرح میشود که «سازوکار علّی شکلگیری بحرانها در سیستم بینالملل پیچیده و آشوبی چگونه عمل میکند؟». پژوهش حاضر با محوریت بخشیدن به نظریه «پیچیدگی و آشوب» و با تأکید بر منطق غیرخطی حاکم بر سیستم بینالملل نوین، دستگاه تحلیلی بحران را بر پایه دینامیک قدرت غیرخطی، نوپدیدگی شناختی، علّی و قوانین بازسازماندهی نظری بررسی کرده و دو مدل «هیترارشی» و «پانارشی» را بهعنوان مدلهای اصلی در شکلدادن به نوپدیدگی در روابط بینالملل مطرح کرده است. بحرانها، برآمده از گرایش سیستمهای بینالمللی پیچیده و آشوبی و دینامیک قدرت آن به زایش نوپدیدگی و کارکرد در دو منطقه مجزای پیچیدگی و انطباقی است که حاکمیت سازوکارهای غیرخطی در این مناطق سببساز بحران خواهند بود.
پیچیدگی,سیستمهای بینالمللی پیچیده و آشوبی,بحران,نو پدیدگی,قدرت
https://frqjournal.csr.ir/article_128774.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128774_c2ab10e3d2a03be13c7366d4455ca4cf.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
تجزیه و تحلیل نقش کنش گری انطباق پذیر لیبرال - غربی در سیاست خارجی دانمارک در دوران جدید (2000 تا 2020)
461
489
FA
آرش
بیدالله خانی
استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
beidollahkhani@um.ac.ir
در دو دهۀ اخیر، دانمارک در بین کشورهای «نوردیک» و همچنین اتحادیۀ اروپا در کنار انگلستان و لهستان، بیشترین جهتگیری غربی _ آمریکایی را داشته است و مبنای اصلی کنشگری فعال این کشور در حوزۀ سیاست خارجی، حضور و مشارکت حداکثری در ائتلافهای آمریکایی _ غربی در نظام بینالملل است. بر همین اساس مقالۀ حاضر این پرسش را مطرح میکند که «مدل اصلی و دلایل سیاستگذارانۀ جهتگیریهای غربی _ آمریکایی در سیاست خارجی دانمارک چیست؟». در پاسخ به پرسش پژوهش، مقاله بر این فرض تأکید میکند که حاکم شدن احزاب لیبرال بر فرایندهای تصمیمگیری سیاست داخلی و خارجی دانمارک در تقابل با هنجارهای کلاسیک احزاب سوسیال _ دموکرات چپ در یک رویۀ تاریخی، بهخصوص بعد از دهۀ 2000، باعث گزینش رویکرد انطباقی _ کنشگرایانۀ فعال در نظام بینالملل بر مبنای اتحاد و ائتلاف حداکثری با ایالاتمتحده شده است. گزینش این رویکرد در تقابل با رویکردهای کلاسیک کنشپذیری انفعالی _ انطباقی جنگ سرد و کنشگری فعال انترناسیونالیستی بعد از آن در سیاست خارجی دانمارک بوده است. روش مقاله مبتنی بر واکاوی کیفی و تجزیه و تحلیل قواعد شناختی حاکم بر سیاست خارجی دانمارک در یک پسزمینۀ نظری_تاریخی است.<br /> <br /> <br />
دانمارک,سیاست خارجی,انطباق,اروپا,آمریکا
https://frqjournal.csr.ir/article_128775.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128775_30233d8e828acaa6e883e8d033af610d.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
انرژی هسته ای ایران، حمایت مردمی و کسب افتخار در روابط بینالملل
491
517
FA
فاطمه
شایان
0000-0001-9219-871X
استادیار روابط بینالملل، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
f.shayan@ase.ui.ac.ir
پژوهش حاضر به بررسی این دیدگاه متفاوت میپردازد که اعمال افتخارآمیز در تحلیلهای روابط بینالملل چندان مورد توجه قرار نگرفته است و انرژی هستهای ایران و دستیابی دانشمندان جوان ایرانی به این دانش بهویژه زمانی که ایران تحت تحریمهای سنگین بوده است مایه افتخار این کشور در صحنۀ ملی، بینالمللی و جهان اسلام شده است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که «چگونه دستیابی به انرژی هستهای موجب افتخار ایران در سطح بینالمللی و جهان اسلام شده است؟» بر اساس فرضیه پژوهش، حمایت اکثریت مردمی از دولت و دانشمندان هستهای برای دستیابی به انرژی هستهای باعث افتخار در سطح ملی و بینالمللی شده است. این مقاله از تئوری «برنت استیل» در زمینه اعمال افتخارآمیز و تثبیت هویت فردی و اجتماعی بهره میگیرد. نتایج این مقاله نشان دهنده این است که دولت و ملت ایران انرژی هستهای صلحآمیز را حق مسلم خود میدانند و با دستیابی به این تکنولوژی، افتخار بینالمللی را نصیب خود کردهاند، اما افتخار و تنش در روابط بینالملل در کنار یکدیگر قرار دارند و آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهای گستردهای را علیه ایران وضع کردهاند، درحالیکه ایران با مقاومت به افتخار دست پیدا کرده است.
انرژی هسته ای صلحآمیز ایران,هویت,جهان اسلام,حمایت مردمی,افتخار و تنش
https://frqjournal.csr.ir/article_128779.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128779_5c02b8a273d3f689cf19e41015c529cd.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
12
3
2020
11
21
راهبردهای سیاست خارجی در وضعیت گذار قدرت: ایران و عربستان سعودی
519
549
FA
محمدرضا
فرجی
استادیار روابط بینالملل، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران
m.faraji@ardakan.ac.ir
اصولاً گذار، پدیدهای رایج در سیستم بینالملل از زمان پیدایش آن میباشد. جدا از سیستم بینالملل، گذار در مناطق نیز قابلیت تبیین دارد. در حال حاضر یکی از مناطقی که شدیداً تحت تأثیر وضعیت گذار قرار دارد، خاورمیانه است و دو بازیگری که بهشدت از این پدیده متأثر هستند، ایران و عربستان میباشند. بنابراین پژوهش حاضر با بهرهگیری از تئوری «گذار قدرت»، سعی به تبیین راهبردهای سیاست خارجی در وضعیت گذار قدرت و در روابط ایران و عربستان دارد. بدین منظور، پرسش پژوهش این است که «راهبرد بازیگران در وضعیت گذار قدرت و راهبرد ایران و عربستان بهعنوان مطالعۀ موردی، مبتنی بر چه اصولی میباشد؟». در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه مطرح میشود که راهبرد بازیگران در وضعیت گذار قدرت با توجه به محوری و پیرامونی بودن بازیگران و نوع ساختار گذاری که در آن درگیر میباشند، شکل میگیرد. در ادامه، پژوهش با مفروض پنداشتن وضعیت گذار در خاورمیانه به راهبردهای ایران و عربستان در وضعیت گذارگونۀ خاورمیانه پرداخته است.<br />
خاورمیانه,راهبرد,سیاست خارجی,گذار قدرت,مناطق
https://frqjournal.csr.ir/article_128776.html
https://frqjournal.csr.ir/article_128776_314fbb95f7539c13b3810819681dda78.pdf