پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
تحول جایگاه راهبرد موازنه سازی در سیاست خارجی چین؛ جستاری در سه بازه زمانی ساختار خراج گذاری (1800-1300)، جنگ سرد (1991-1947) و پساجنگ سرد (2021-1991)
5
41
FA
محمدحسن
شیخ الاسلامی
دانشیار گروه دیپلماسی و سازمان های بین المللی، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
mhsheikh@gmail.com
مصطفی
پاکدل مجد
دانش آموختۀ کارشناسی ارشد مطالعات آسیای شرقی، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
mpakde323@gmail.com
با نگاهی به رفتار سیاست خارجی چین در طول تاریخ، میتوان دریافت که تفوق متداوم و پایدار نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور در پهنه شرقی آسیا، با بهره گیری از نظریه «موازنه قدرت» که تفوق دولتی بر سایرین را امری ناپایدار در نظام بین الملل قلمداد می کند، تبیین ناپذیر است. به همین منظور، پژوهش حاضر، این پرسش را مطرح می کند که «راهبرد موازنه سازی در سیاست خارجی چین در سه بازه زمانیِ ساختار خراج گذاری، جنگ سرد و پساجنگ سرد، چه جایگاهی داشتهاست؟» در پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از «برداشت تئوریک تی وی پال» از نظریه موازنه قدرت و با تمسک به روش تحقیق توصیفی - تحلیلی، این فرضیه را ارائه می کند که در طول تفوق ساختار خراج گذاری بر پهنۀ شرقی آسیا، چین، اولاً با بهره برداری سیاسی از بازار بزرگ و ظرفیت های کلان اقتصادی خود، واحدهای سیاسی حاضر در شرق آسیا را نسبت به اجرای راهبرد موازنه سازی علیه خود منصرف می ساخت و ثانیاً بر آن بود تا با اجرای راهبرد شکاف افکنی، دیگر واحدها را از توسعۀ اتحادی ضدچینی باز دارد. در دورۀ جنگ سرد، چین -که از اقتصادی توسعه نیافته و عقب مانده رنج می برد- چاره ای جز پیشبرد موازنه سازی سخت علیه تهدیدات خارجی خود نمی دید و به همین منظور، ابتدا ایالاتمتحده و در گام بعدی، شوروی، برای اجرای موازنه سازی سخت از سوی آن کشور، هدف قرار گرفتند. در دوران پساجنگ سرد با رشد دوبارۀ جایگاه چین در اقتصاد جهانی، حزب کمونیست، پیشبرد نوع نرم از راهبرد موازنه سازی را با بهره گیری از توانمندی های اقتصادی خود در اولویت سیاست خارجی جمهوری خلق قرار داد.
چین,موازنه سازی,موازنه قدرت,وابستگی متقابل اقتصادی,تهدید
https://frqjournal.csr.ir/article_138406.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138406_10a60975e7b6c5debd39d0548d6a1925.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
منطقه گرایی و همکاری منطقه ای در آسیای مرکزی
43
76
FA
قدرت الله
بهبودی نژاد
دانشآموخته دکتری روابط بینالملل از دانشگاه جواهر لعل نهرو، دهلی نو، هندوستان
mohsen.behboodi555@gmail.com
در دورۀ پس ازفروپاشی شوروی، آسیای میانه انسجام موجود در دوره شوروی را از دست دادهاست. کشورهای منطقه از آن زمان بهدنبال پیوندهای بیرونی برای دستیابی به منافع اقتصادی و امنیتی خود بودهاند. در این روند، رابطۀ بین کشورهای آسیای میانه ضعیف شد و در برخی موارد خصمانه شد. فرایند ملتسازی که رهبران ملی انجام دادند، اقلیتهای قومی وکشورهای همسایه را از خود دور کرد. در نتیجه، سازوکارها یا سازمانهای منطقهای که درمنطقه ایجاد شدهاند توسط قدرتهایی مانند روسیه، چین و ایالاتمتحده هدایت یا آغاز میشوند. منافع رقابتی این قدرتها در ارتقای همکاری بین کشورهای آسیای مرکزی کمکی نکردهاست، هرچند برخی از این سازمانها برای کشورهای عضو مفید هستند. با اینحال از سال 2016 که رهبر جدیدی به ریاست جمهوری ازبکستان رسید، روند جدیدی قابلمشاهده است. بهبود روابط دوجانبه و اجلاس سران منطقه، امید به منطقهگرایی جدید در آسیای میانه (که مبتنی بر پویایی همکاری داخلی در منطقه است) را تقویت میکند. این ممکن است جایگزین سازوکارها یا سازمانهای موجود نشود. با اینحال، این فرایند خود برای همکاری بینمنطقهای مناسب است و میتواند برای رهایی منطقه از رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای خارجی مفید باشد. پرسش پژوهش این است که «چرا تاکنون روند منطقهسازی درآسیای مرکزی با موفقیت همراه نبوده است؟» در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح میشود که بهنظر میرسد عوامل و موانع سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی درونمنطقهای و نیز دخالت بازیگران فرامنطقهای باعث عدم موفقیت منطقهگرایی در آسیای مرکزی شدهاست.
منطقهگرایی,همکاری منطقهای,مجموعه امنیتی,ژئوپلیتیک,همکاری افقی,ادغام عمودی
https://frqjournal.csr.ir/article_138407.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138407_eb4a1142f18d0bf0620e2ef5a0fefbd8.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
گره استراتژیک چین در شبکه منطقهای جمهوری اسلامی ایران؛ امکانسنجی فرصتها و چالشها
77
112
FA
احسان
یاری
استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
e.yari22@gmail.com
مرضیه
عابدی
دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای، دانشگاه شیراز
m.abedi4394@gmail.com
در نگرش های نوین منطقه گرایی مجال و فرصتی مغتنم فراهم است تا واحدهای سیستم بین الملل به دور از نگرش های نظم تنگ نظر سنتی -که در آن حضور هژمون بهعنوان عضو مداخله گر در همۀ شبکه های منطقه ای به شکل مؤثری دیده می شود و کمتر مجالی برای مخالفت و رقابت وجود دارد- توان و عرصۀ اقدامی تازه را کسب کنند. در این میان برای ایران بهعنوان واحد ناراضی سیستمی از یکسو و چین در قالب واحد ناراضی و هژمون بالقوۀ آینده از سوی دیگر، نگرش نظم شبکه این امکان را فراهم می کند که به دور از حصار ژئوپلیتیک و ساخت کنترل سنتی، مناطق جدیدی را برای خود تعریف کنند. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، امکان سنجی همگرایی و همکاری ژئواستراتیک ایران و چین است. از اینرو، پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که کدام فرصت ها و چالش ها بستر ایجاد گره ژئواستراتژیک چین در حلقۀ شبکۀ منطقه ای ایران را ایجاد و یا تهدید می کند. روش گردآوردی داده ها کتابخانه ای و اینترنتی و روش پژوهش براساس نگرش استراتژی شبکه سازی منطقه ای خواهد بود. یافتههای پژوهش نشان می دهد با اینکه ایران در اولویتهای امنیتی و استراتژیک چین قرار نگرفته است؛ عواملی همچون همسویی و همراستایی اهداف ضدهژمونیک ایران و چین، نیاز دو کشور به شراکت استراتژیک و منافع مشترک ژئواکونومیک، بسترساز ایجاد شبکۀ ژئواستراتژیک منطقه ای با ابتکار ایران و چین بودهاست.
ایران,چین,شبکه سازی,گره استراتژیک,منطقه گرایی
https://frqjournal.csr.ir/article_138408.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138408_7b3ae125ca01504ee5a5b5da31388136.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
چالش های داخلی عربستان در پیشبرد سند چشم انداز 2030 در چارچوب نظریه دولت توسعهای
113
146
FA
رضا
اختیاری امیری
0000-0001-6733-6172
استادیار رشته روابط بین الملل، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.
r.ekhtiari@umz.ac.ir
عباس
دهرویه
دانش آموخته رشته علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.
abbasdhr@gmail.com
برنامه چشم انداز 2030 عربستان عمدتا محصول الزامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی و بینالمللی بوده و طراحان آن برآنند تا در چارچوب این سند یک کشور مدرن و پیشرفتهای را به جهان معرفی کرده و به یک الگوی موفق برای کشورهای منطقه تبدیل شوند. اما بررسی برنامه 2030 پس از گذشت حدود چهار سال از زمان اجرایی شدن آن حاکی از این واقعیت است که این سند در عمل در دستیابی به اهداف اولیه خود تا حدود زیادی ناکام بوده است. در همین ارتباط، وجود موانع و چالشهای داخلی از عوامل اصلی ناکامی برنامه اصلاحات عربستان محسوب میشوند. با توجه به این مساله، سوال اصلی پژوهش بر این مبنا شکل گرفته است که برنامه چشمانداز 2030 عربستان سعودی در ابعاد گوناگون توسعه (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی) با چه چالشها و موانع داخلی مواجه بوده است؟ به عبارتی چرا عربستان در تحقق برنامه سند چشم انداز تاکنون تا حدود زیادی ناکام بوده است؟ یافته های اصلی نشان میدهد که در بعد اقتصادی، عدم توجه به اصل شایسته سالاری در نظام اقتصادی و ناتوانی در ایجاد کارآفرینی رفاهمحور و ناکامی در بهبود شرایط اقتصادی، در بعد سیاسی فقدان ارتباط عمیق با گروههای مدنی و اجتماعی در چارچوب مشارکت سیاسی، و در بعد اجتماعی-فرهنگی بی توجهی به بنیانهای مذهبی و سنتی و بافت محافظهکارانهی جامعهی عربستان سعودی، موانع و چالشهای اساسی سند چشم انداز 2030 را شکل می دهند. روش تحقیق تحلیلی- تبیینی است و از نظریه دولت توسعهای پیتر اوانز جهت تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده است.
عربستان سعودی,سند چشم انداز 2030,دولت توسعهای,پیتر اوانز,اصلاحات
https://frqjournal.csr.ir/article_138409.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138409_028e0b7e1281be17846a492835d56dc4.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
جایگاه اعراب سنی در استراتژی امنیتی آمریکا در عراق پسا صدام
147
174
FA
حامد
کاظمی
کاندیدای دکتری علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.
hkazemi1368@yahoo.com
میثم
غفاری نژاد
کاندیدای دکتری روابط بینالملل دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mghafari70@ut.ac.ir
با حمله آمریکا به عراق در سال 2003، رژیم بعثی به رهبری صدام حسین با فروپاشی روبهرو شد و دولت مردان آمریکایی مسئولیت امنیتسازی و تشکیل دولت نوین در عراق را برعهده گرفتند. براساس استراتژی اولیه آمریکا در دولت جدید عراق، بسیاری از جریانهای عرب سنی با مسئله طرد و حاشیهراندگی مواجه شدند. اما تحولات بعدی در عراق و چیدمان قدرت در این کشور برخلاف اهداف آمریکاییها در حال پیشروی بود که این امر تجدیدنظر در استراتژی آمریکاییها به دنبال تحولات رخ داده در عراق را به همراه داشت. آنچه که در مقاله پیش رو تحت عنوان سوال و مسئله اصلی مطرح شده این است که نقش و جایگاه اعراب سنی در راهبرد امنیتی آمریکا در قبال تحولات عراق بعد از سقوط رژیم صدام چیست؟ یافتههای پژوهش نشانگر این است که با وجود طرد اولیه اعراب سنی عراق از سوی آمریکا، به موازت قدرت گیری شیعیان و نفوذ ایران در عراق، این نیروها به عنوان یک اولویت استراتژیک در سیاستهای راهبردی آمریکا جهت تعدیل تهدیدات جدید (شیعیان عراق، ایران) نهادینه گشتند.
عراق,آمریکا,راهبرد امنیتی,موازنه تهدید,اعراب سنی
https://frqjournal.csr.ir/article_138410.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138410_e39b9c1fffb79d779e398d2dab70feb7.pdf
پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـام
فصلنامه روابط خارجی
2008-5419
2588-6541
13
1
2021
05
22
واکاوی نظری رفتار نظامیان در سیاست خارجی معاصر
175
207
FA
وحید
ذوالفقاری
دکترای سیاست تطبیقی و مدرس دانشگاه - مونیخ آلمان و پژوهشگر دوره پسادکتری
zolfaghari.vahid@gmail.com
نیروی نظامی بهعنوان یکی از قدرتمندترین سازمانهای اجتماعی، یکی از شناسههای اصلی سیاست جهانی است. ماهیّت آنارشیک سیستم بینالملل، ضمن رشد احساس ناامنی و تعلیق امنیت کشورها، نظامیان را به یکی از صاحبمنصبان سیاست خارجی بدل کرد. کاربرد نیروی نظامی در رهیافت سنتی، ابزار ملّی سیاستگذاری تلقّی میشود. این نگاه پادگانی مولود جداییناپذیری اندیشه استراتژیک از تفکّر سیاسی است. اما انقلاب روشنفکری در روابط بینالملل از اواسط دهه ۱۹۸۰، ظهور رهیافتهای انتقادی و معرفتشناختی نوین، رشد گفتمانهای نوین درباره دولتهای ورشکسته، جنگهای نوین و رشد بحثهای امنیتیسازی بهمثابه برآیند انقلاب پساتجربی باعث غفلت از نقش نظامیان در سیاست خارجی معاصر گردید. ملهم از این امر، پرسش اصلی نگاشته جاری این است که با توجه به تحولات مستحدث در دوران معاصر، پیوند بین نظامیان و سیاست خارجی با چه تغییری مواجه شد؟ طبق فرضیه پژوهش، گرچه جدایی بین نظامیان و سیاست خارجی یکی از ارکان سیاست مدرن است، اما چنین شکافی لزوماً ماهوی و راهبردی نیست، بلکه حاکی از تغییر هویت و نقش نظامیان در دوران معاصر است. در بیان دیگر، دیپلماسی دفاعی بهمثابه سیستم ضدّ بحران، به تقویت نقش نظامیان در سیاست خارجی جهت ترفیع موقعیت بینالمللی دولتها میانجامد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که دیپلماسی دفاعی با تلاش برای توزیع و تکثیر امنیت ایجابی، بستری برای گذار به سوی جوامع پسامنازعه مهیّا میکند. چنین فرضیهای با روش تحلیلی و استمداد از شیوه اسنادی- کتابخانهای به آزمون گذاشته میشود.
نظامیان,سیاست خارجی,امنیت,اندیشه استراتژیک,دیپلماسی دفاعی
https://frqjournal.csr.ir/article_138411.html
https://frqjournal.csr.ir/article_138411_50118f8044cd9040ff4cdee0ec29b98f.pdf