پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222Region and International Politics: Old Frameworks and New Realitiesمنطقه و سیاست بینالملل: قالبهای کهن و واقعیتهای نوین123686FAسیدکاظم سجادپورJournal Article19700101روابط و سیاست بینالمللی پدیدهای پویا و درحال دگرگونی است. در کنار پویاییها، نوعی پیوستگی نیز در تمامی فرودها و فرازهای آن قابل مشاهده میباشد. با توجه به این زاویه دید، پرسشی به ذهن متبادر میگردد که به لحاظ نظری و عملی برای علاقهمندان به امور سیاست خارجی مخصوصاً در بررسی تحولات غرب آسیا، مهم و جدی است و آن اینکه نسبت مناطق مختلف بطور عام و منطقه غرب آسیا بطور خاص با سیاست بینالملل در دوران پسا جنگ سرد چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ در پاسخ به این پرسش، «بازشدن مناطق»، «ارتقای موقعیت قدرتهای منطقهای» و «مدیریت نوین چالشهای منطقهای» مفاهیمی سودمند بنظر میرسند. این مفاهیم به مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران یعنی غرب آسیا قابل تعمیم میباشند.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222ایران، روسیه و آینده مسئله سوریه123687FAمحمود شوریJournal Article19700101همکاری در مدیریت بحران سوریه حوزه تازهای در فرایند همکاریهای ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی به شمار میآید. ایران و روسیه تا پیش از بحران سوریه سابقه همکاری در بحران تاجیکستان و تاحدودی بحران افغانستان را با یکدیگر داشتهاند، اما همکاری در موضوع سوریه بنا به دلایل مختلف از اهمیت و ویژگی متفاوتی برخوردار است. در هیچ یک از دو بحران گذشته همکاری ایران و روسیه برای سایر قدرتهای منطقهای و یا فرامنطقهای حساسیت برانگیز و یا نگران کننده نبوده است و مهمتر از آن اینکه، این همکاریها اگرچه نقش تعیین کنندهای در ثباتسازی منطقهای داشتهاند، اما تعریف تازهای از نظم منطقهای ارائه نکردهاند. بر خلاف دو مورد گذشته، نوع همکاری ایران و روسیه در موضوع سوریه میتواند نقش تعیین کنندهای در شکلدهی به نظم آینده منطقهای در حوزه خاورمیانه ایفا کند (و یا حداقل گمان بر این است که میتواند چنین باشد). روسیه با حمایت جمهوری اسلامی ایران به یک بازیگر اصلی در بحران سوریه تبدیل شد و اگر مقاومت ایران در سوریه نبود احتمالاً روسیه عرصه را در سوریه به مخالفان دولت بشار اسد واگذار کرده بود. اگر بپذیریم که مرحله نخست همکاریهای عملیاتی ایران و روسیه در سوریه تاکنون به شکل موفقیتآمیزی منجر به تثبیت دولت سوریه شده، مسئله اصلی این است که در مرحله بعد یعنی مرحله مذاکرات سیاسی، دو کشور چه راهبردی را باید مد نظر قرار دهند؟پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222اقتصاد سیاسی بینالمللی ایران در دوران پساتحریم123688FAفرزانه نقدیمسعود موسوی شفائیJournal Article19700101تحریمها طی دهۀ گذشته چالشبرانگیزترین بحث در سیاست خارجی و روابط اقتصادی ایران بوده است. فراگیری و درهم تنیدگی تحریمها، ارکان مختلف سیاسی و اقتصادی کشور را درگیر و رشد اقتصادی را با موانع بسیار مواجه ساخت. توافق برجام و ورود کشور به جامعه بینالملل، فرصتهای جدید و پیامدهای مهمی را برای طرفین به همراه دارد. این مقاله به بررسی شرایط و بحرانهای اقتصادی ایران، بهویژه موسسات اقتصادی نظیر بانکها در دوران تحریم و سپس چالشها و فرصتهای اقتصادی پیشرو در شرایط پساتحریم خواهد پرداخت. پرسش اصلی این است که تحریم چگونه شرایط اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرارداد، فرصتها و چالشهای کشور در دوره پسابرجام چیست و ایران چگونه میتواند در جهت منافع اقتصادی از فرصتهای موجود در این دوره بهرهبرداری کند؟ از نظر این مقاله توافق برجام نقطه عطفی در سیاست و روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران است که پایبندی به مفاد آن ضمن ایجاد فرصتهای اقتصادی و سیاسی قابلتوجه، چالشهایی را نیز به همراه دارد و چنانچه پس از 10 سال انزوا، بستر لازم برای پیوستن به تجارت جهانی با برنامهریزی، سیاستگذاری و نظارت صحیح همراه نشود، مشکلات بیشتری بر نظام اقتصادی کشور تحمیل خواهد شد. بنابراین، ضمن ارائه یک تصویر کلی از آسیبهای وارده بر کشور در نتیجه تحریمهای بینالمللی، بهویژه در بخش تجارت و ارتباطات بینالملل، به معرفی سند برجام، مفاد و اثرات آن بر بخشهای مختلف بهویژه نهادهای اقتصادی، فرصتها و چالشهای پیشرو در دوران پسابرجام و سپس پیشنهاداتی در خصوص آمادهسازی بسترهای لازم برای پیوستن به جامعه بینالملل مطرح میشوند.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222اتحادیه اروپا و حقوق بشر ایران و بحرین: تحلیل مقایسهای123689FAزهرا الوندیمحمودرضا گلشنپژوهJournal Article19700101در چند دهه اخیر، بخش مهمی از روح حاکم بر روابط میان اتحادیه اروپا با سایر کشورها را مسائل و مباحث حقوق بشری تشکیل میدهد. اتحادیه اروپا، با انعقاد پیمان ماستریخت (سال 1992)، شرط احترام به حقوق بشر را در روابط خود با کشورهای جهان سوم، به عنوان عنصر ضروری، وارد نموده و نسبت به مسائل حقوق بشری حساسیت فراوانی نشان میدهد. این امر در خصوص روابط اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز صادق بوده است. مقاله حاضر، در پی بررسی تطبیقی سیاست حقوق بشری اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی بحرین است. این مقاله در تلاش است به شیوهای تطبیقی نقض استانداردهای حقوق بشری موردنظر و تعریف شده، از سوی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران و بحرین را تحلیل و تاثیر رفتار آن بر سیاست خارجی این اتحادیه در قبال این دو کشور را بررسی نماید.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222پویاییهای امنیتی روابط روسیه و ترکیه123690FAولی گلمحمدیJournal Article19700101مقاله حاضر با توجه به محدودیتهای نظری و عملی نظریه وابستگی متقابل در تبیین روابط روسیه و ترکیه با بهرهگیری از مفروضههای نظریه واقعگرایی همکاری و تعارض به دنبال تحلیل و تبیین پویشهای حاکم بر روابط دو کشور در سالهای 2001 تا 2015 است. با عنایت به روند همگرایی گسترده سیاسی و اقتصادی دو کشور بین سالهای 2001 -2010 و همچنین روند واگرایی سیاسی و امنیتی آنها بعد از تحول در محیط استراتژیک مشترک منطقهای (2011)، سئوال اصلی مقاله بدینگونه قابل طرح است که با توجه به محدودیتهای نظریه وابستگی متقابل، الگوهای همکاری و تعارض در روابط روسیه و ترکیه براساس چه متغیرهایی قابل تبیین است؟ یافتههای مقاله نشان میدهد که نقش تجارت و بهویژه انرژی در تقویت فضای مثبت همکاری بین روسیه و ترکیه به شدت مشروط به یک محیط مثبت امنیتی گسترده بوده و اولویتهای امنیتی، الگوهای همکاری و تعارض روابط بین دو کشور را تعیین میکند. با وجود اینکه وابستگی متقابل اقتصادی همکاری سیاسی را تسهیل مینماید، همگرایی منافع امنیتی حاصل از تغییرات خارجی، متغیر و محرک اصلی در گسترش همکاری روسیه و ترکیه در سالهای 2001 تا 2010 بوده است. ازاینرو، مشروط بودن همکاری روسیه و ترکیه به همگرایی منافع امنیتی در منطقه خاورمیانه، قفقاز و دریای سیاه، و عدم توازی منافع امنیتی دو کشور در محیط استراتژیک ایجاد شده بعد از تحولات انقلابی در خاورمیانه، موجب واگرایی سیاسی و تعارض در روابط دو کشور بعد از سال 2011 شده است.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222اقتصاد سیاسی تروریسم: مورد داعش123691FAفاطمه محروقJournal Article19700101پژوهش حاضر در صدد بررسی اقتصاد سیاسی داعش و چگونگی تأمین منابع مالی آن است. با توجه به اینکه نگرش سیستمهای خطی دیگر پاسخگوی پرسشهای پیشروی پژوهشگران اقتصاد سیاسی بینالملل نخواهد بود، مقاله حاضر با تکیه بر رهیافت تئوری شبکه پیچیده و با توسل به دو مدل «جهان کوچک» و «فاقد معیار» آن، به دنبال بررسی شبکه گسترده تأمین منابع مالی گروههای تروریستی نوظهور فارغ از نگرشهای سنتی در اقتصاد سیاسی است. فرضیه اصلی مقاله حاضر آن است که کارگزاران ضدسیستمی در روابط بینالملل همانند داعش به کارکرد سیستم مدیریت نظم کمک کرده و از آنها در جهت تغییر نقاط هدف راهبردی استفاده میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رهیافت شبکه ما را قادر میسازد تا با تکیه بر معرفتشناسی نوین، رد ساختار مبتنیبر هویت ثابت و مفروض، بتوان دو الگوی نظم جهانی و منطقهای و منطقهای سهگانه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر را بر مبنای منطق فازی در تحلیلهای اقتصاد سیاسی تروریسم وارد کرد و بر این اساس، به یک اقتصاد سیاسی کثرتگرا به لحاظ تجربی و تئوریک شکل داد.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222مجتمعهای نظامی-صنعتی و امنیت ملی امریکا در دوره پسا یازدهم سپتامبر123692FAاحمد رحیمیسیدشمسالدین صادقیJournal Article19700101مجتمعهای نظامی-صنعتی با قدرت و نفوذی که در نتیجه سیاستهای نظامیگری ایالات متحده بدست آوردهاند، توانستهاند به عنوان یک بلوک گروه منافع در رقابت با دیگر گروههای منافع در عرصه سیاستهای دفاعی و امنیتی، نفوذ زیادی را بر طراحی سیاست دفاعی ایالات متحده امریکا اِعمال کنند و هم پیوند با نومحافظهکاران، با بهرهگیری از رخداد حادثه یازده سپتامبر، فرصتی تازه برای اتخاذ سیاستهای تهاجمی و هژمونیگرای ایالات متحده خلق نموده و نقش فزایندهای را در تصمیمسازی سیاست دفاعی ایالات متحده ایفا کنند و تهاجمی شدن سیاستهای دفاعی امریکا را از زمان دولت جورج واکر بوش به بعد تشدید نمایند. با توجه به این مهم، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که پس از حادثه11سپتامبر، مجتمعهای نظامی-صنعتی چه نقشی را در تحول راهبرد دفاعی ایالات متحده امریکا ایفا نمودهاند؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر، فرضیه زیر را به سنجش میگذارد: پس از حادثه 11 سپتامبر، مجتمعهای نظامی-صنعتی، نقشی اساسی در تهاجمیتر کردن سیاستهای دفاعی ایالات متحده امریکا ایفا نمودهاند. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی-توصیفی است و برای تبیین مسئله پژوهش از الگوی تصمیمسازی تکثرگرا بهرهگرفته شده است.پژوهشـکده تحقیقـات راهبردی
مجمـع تشخیـص مصلـحت نظـامفصلنامه روابط خارجی2008-54197420151222تحولات دنیای عرب و ثبات سیاسی در امارات متحده عربی123693FAخلیلالله سردارنیا0000000320332312زهرا عزیزیJournal Article19700101ثبات سیاسی و امنیت به مثابه مهمترین دلمشغولی حکومتها بوده است و به معنی نبود تهدیدات و چالشهای جدی و بینظم کننده است، نه تغییرات کوچک و جزیی که لازمه پویایی و استمرار نظام سیاسی و اجتماعی هستند. از ربع واپسین سده 20 به این سو، حکومتها به ویژه حکومتهای اقتدارگرا به دلایلی همچون اثرات سرایتی ناشی از گسترش جنبشهای دموکراتیک، انقلاب ارتباطات، جهانی شدن، تحول نسلی و نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی فزاینده با چالشها و تهدیدهای امنیتی مواجه بودهاند. در این نوشتار، نگارندگان با استفاده از روش تحقیق تبیینی _ علی درصدد ارائه پاسخ تحلیلی به این پرسش هستند که چرا جنبشهای اجتماعی اخیر در منطقه یا بهار عربی به امارات متحده عربی سرایت نکرد و این کشور همچنان از ثبات سیاسی برخوردار است؟ چرا با وجود این که این کشور در منطقه از بالاترین میزان کاربری اینترنتی و شبکههای اجتماعی برخوردار است اما برخلاف برخی کشورهای دیگر، با جنبش اجتماعی مواجه نشد؟. مهمترین دلایل موثر در این ارتباط (فرضیه تحقیق) عبارتند از: ساختار جمعیتی غیربومی در اکثریت (85 درصد) و محافظهکاری آنان به دلایل سیاسی - اقتصادی و عدم برخورداری از حقوق شهروندی، مشروعیت عملکردی- کارکردی حکومت در حوزه اقتصادی و رفاهی، مشروعیت سنتی و مذهبی حکومت، گرایش فزاینده کاربران به استفاده از قابلیتهای سرگرمی، تجاری، ارتباطگیری و غیرسیاسی اینترنت، شبکههای اجتماعی و محدودیتها و کنترلهای شدید حکومت بر قابلیتها و لینکهای سیاسی آن. یافتههای تحقیق تایید کننده تاثیر همه دلایل یادشده بر ثبات سیاسی و عدم وقوع جنبش انقلابی در این کشور پس از وقوع بهار عربی هستند.