درک مفید و واقعگرایانه از تحولات دینی سالیان اخیر در سیاست جهانی، از طریق ابزارهای تحلیلی و مفاهیم علم موجود و نهادینه روابط بینالملل ممکن نیست که این به دلیل ماهیت امر فرهنگی است. از طرف دیگر بحث رابطه دین و روابط بینالملل در اساس خود، نتیجة انتزاعی نادرست از تأثیرات انقلاب ایران بر شرایط منطقهای و جهانی و به دنبال آن، بر دانش کنونی روابط بینالملل است. بنابراین درکی واقعی از روابط دین و سیاست بینالملل در دورة کنونی لازم است. با این حال ضروری است به محدودیت ارزش و به برد محدود مقولاتی که اندیشیده شدهاند ولی تجربه نشدهاند واقف باشیم و بر عکس، باید به فایده، به ضرورت و به گستردگی بیحد مقولاتی که تجربه شدهاند ولی هنوز به آنها تفکر نشده توجه داشت و شایسته است که این مقولات در اولویت فعالیتهای پژوهشی ما قرار گیرند. جمهوری اسلامی در رأس این مقولات قرار دارد.