هم اکنون، با گذار از حاکمیت روشهای کمی و اثبات گرایانه در حوزه علوم اجتماعی، و اطلاع از تاثیرگذاری جدی عامل مغفول فرهنگ در این حوزه، توجه به تعامل فرهنگ و هویت، و روابط خارجی به جدی ترین مباحث رشته روابط بین الملل تبدیل شده است. پذیرش تاثیرگذاری فرهنگ در سیاست خارجی به معنای قبول تنوعات در آن است. در این مقاله از منظری ایرانی و با روش تاریخی و دیدگاه تحلیلی به متون کهن پارسی، در اینجا مشخصا شاهنامه فردوسی، به برخی از ابعاد تاثیرگذاری این عامل بر روابط خارجی پرداخته شده است. چگونه "خود" و "دیگری"در شاهنامه بازنمایی شدهاند؟ آیا تمایز آشکاری میان ایرانی و غیرایرانی در ذهنیت فردوسی وجود دارد؟ کدام دیدگاه فرهنگی می تواند با دیدگاه فردوسی مطابقت داشته باشد؟انعکاس این نگرش در روابط خارجی چیست؟ در این مقاله ادعا شده است که فردوسی با نگاهی خاص فرهنگی به مقوله روابط خارجی می نگریست که آن را " دیدگاه انسان باورانه ایرانی در سیاست خارجی" می نامیم. دیدگاهی که ضمن تاکید بر هویت ممدوح ایرانی، اصالت را بر گسترش اخلاق و ارزشهای انسانی میگذارد و در دام تعصبات قومی نمیافتد.
عطایی, فرهاد, & بهستانی, مجید. (1389). هویت و غیریت در زمان شکل گیری کشور ایران از منظر شاهنامه: دیدگاه انسانباورانه ایرانی در سیاست خارجی. فصلنامه روابط خارجی, 2(4), -.
MLA
فرهاد عطایی; مجید بهستانی. "هویت و غیریت در زمان شکل گیری کشور ایران از منظر شاهنامه: دیدگاه انسانباورانه ایرانی در سیاست خارجی". فصلنامه روابط خارجی, 2, 4, 1389, -.
HARVARD
عطایی, فرهاد, بهستانی, مجید. (1389). 'هویت و غیریت در زمان شکل گیری کشور ایران از منظر شاهنامه: دیدگاه انسانباورانه ایرانی در سیاست خارجی', فصلنامه روابط خارجی, 2(4), pp. -.
VANCOUVER
عطایی, فرهاد, بهستانی, مجید. هویت و غیریت در زمان شکل گیری کشور ایران از منظر شاهنامه: دیدگاه انسانباورانه ایرانی در سیاست خارجی. فصلنامه روابط خارجی, 1389; 2(4): -.