پژوهش حاضر در صدد بررسی اقتصاد سیاسی داعش و چگونگی تأمین منابع مالی آن است. با توجه به اینکه نگرش سیستمهای خطی دیگر پاسخگوی پرسشهای پیشروی پژوهشگران اقتصاد سیاسی بینالملل نخواهد بود، مقاله حاضر با تکیه بر رهیافت تئوری شبکه پیچیده و با توسل به دو مدل «جهان کوچک» و «فاقد معیار» آن، به دنبال بررسی شبکه گسترده تأمین منابع مالی گروههای تروریستی نوظهور فارغ از نگرشهای سنتی در اقتصاد سیاسی است. فرضیه اصلی مقاله حاضر آن است که کارگزاران ضدسیستمی در روابط بینالملل همانند داعش به کارکرد سیستم مدیریت نظم کمک کرده و از آنها در جهت تغییر نقاط هدف راهبردی استفاده میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رهیافت شبکه ما را قادر میسازد تا با تکیه بر معرفتشناسی نوین، رد ساختار مبتنیبر هویت ثابت و مفروض، بتوان دو الگوی نظم جهانی و منطقهای و منطقهای سهگانه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر را بر مبنای منطق فازی در تحلیلهای اقتصاد سیاسی تروریسم وارد کرد و بر این اساس، به یک اقتصاد سیاسی کثرتگرا به لحاظ تجربی و تئوریک شکل داد.